شهید میدان امیر
ای مسافر خاکریز میدان
روزی که رفتی
گفتی زود می آیی
من بودم و پاهای در گل مانده
و تو بودی با آرمان های بلندت در دل
تو با لبخندی شکوفا شدی
و من با بارانی نگاه و حسرت
ای مسافر خاکریز میدان
روزی که رفتی
گفتی زود می آیی
من بودم و پاهای در گل مانده
و تو بودی با آرمان های بلندت در دل
تو با لبخندی شکوفا شدی
و من با بارانی نگاه و حسرت
« خواهران ما در حالى که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود را هم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند... هدفدار در جامعه حاضرشده اند.»
(رییس جمهور شهید محمد على رجایى)
2)«اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو می ترسد تاسرخى خون من.»
(شهید محمد حسن جعفرزاده)
اسم بابا در امده امسال
شادی از چشمهاش معلوم است
همه یِ خانه سر خوش و خوشحال
یازده سال ِ منتظر مانده
زائر خانه ی خدا بشود
یازده سالِ گریه میکرده
راهیِ مروه و صفا بشود
خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانیام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. میترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن.
بیاد مردان هورالعظیم و فتح المبین
الهی به آنان که پرپر شدند پر از زخم های مکرر شدندشهیدان ستاره ه
ای
درخش
انی هست
ند
که با نور خود، راه هدایت و کمال را روشن نگه می دارند. هر یک از این ستارگان درخشان(شهدا)، می تواند عالمی را روشن کند. بنابراین، حقیقت شهادت حقیقت عظیمی است. اگر این حقیقت، به وسیله
کسانی که امروز در قبال شهیدان مسئولیت دارند، زنده بماند، حفظ و تقدیس گردد و بزرگ نگاه د
اشته ش
ود، همیشه تاریخ آینده ما، از این ایثار بزرگی که آنان کردند، بهره خواهد برد. همچنان که تاریخ بشریّت، هن
وز از خون به ناحق ریخته سرور شهیدان تاریخ، حضرت ابی عبدالله الحسین علیه الصّلاه والسّلام بهره می برد؛ چون کسانی که وارث آن خون بودند، مدبّرانه ترین و شیواترین روش ها را برای زنده نگهداشتن این خون به کار بردند. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست.»
خداوند، سوم آذر ماه سال 1303 هجری شمسی، کودکی را به خانواده سید ابوالقاسم عطا کرد، که نام او را از هشتمین خورشید تابناک آسمان ولایت و امامت برگرفتند و رضا نهادند.
سید ابوالقاسم پدر سید رضا پاک نژاد به امر کسب اشتغال داشت. سید رضا، کودکی را در شهر دارالعباده یزد سپری و در سال 1321 هجری شمسی، دیپلم متوسطه را از دبیرستان ایرانشهر اخذ کرد.
ما را ز خاندان کرم آفریدهاند
یک موج از تلاطم یم آفریدهاند
ما را فدائیان پسرهای فاطمه
ما را شهید میر و علم آفریدهاند
حسن تهرانی مقدم 6 آبان ماه 1338 در محله سرچشمه تهران متولد شد. به علت شغل پدرش (محمود تهرانی مقدم) که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند. در مسجد زینب کبرای سرچشمه زیر نظر آیت الله سید علی لواسانی امام جماعت و مدیر مسجد، تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فراگرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته اصلی گروه سرودی بود که در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام به اجرای برنامه پرداخت.